هُرمِ زِمِستان

دلتنگ تر از همیشه...

جمعه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۴:۵۶ ب.ظ

زندگی این روزها پر از دلتنگیست...

آنقدر خسته ی ازدحامِ تنهایی ام که دیگر توان سر بر آوردن از سیاهچاله های قلبم را ندارم...

گاه میگویم.‌‌.. بگذار بماند!

بماند هر آنچه بر دلم سنگینی میکند تا چرخ دنده های احساساتم ، زیر بارِ وزنِ بی اندازه ی اندوه دَر هم شکند...

و من بمانم و مشتی خاکستر که رها میشود در باد..‌.

و چاقوی خاطره ها را در قلبِ حسرتم فرو کنم تا روح دلتنگی از آن رها شود و در آغوش گذشته ها به آرامش برسد...

گذشته ای که پر از آدم های عاشق است و خالی از ترسِ باهم بودن...

گذشته ای که در آن لبخند ها اجازه ی دیده شدن داشتند و محبوس نبودند...

امروز تنها چشمها... جورِ آغوش و لبخند را میکشند...

امروز... آخرین روزهای زندگیِ عزیزانمان را از دور به نظاره نشسته ایم تا... خبرش بیاید!

سلامتی یا مرگ...

همینقدر بی رحمانه و تلخ... همینقدر تنها...

و حسرت است که از پیِ حسرت می آید...

.

کاش این روزها تموم بشن.‌..

برای شادی روحِ پدربزرگِ عزیزتر از جانم... و همه ی عزیزانی که این مدت یکی پس از دیگری از دست رفتند، فاتحه ای (یا صلواتی) عنایت کنید 🖤

۳ ۰

سلام، تسلیت میگم

خدا رحمت کنه اموات جمع رو

سلام
ممنون 🌹

یاسمن جانم بازم بهت تسلیت میگم

پدربزرگ و مادربزرگمم بخاطر کرونا بستری شدن برای همه ی مریضا دعا کنیم •••

مرسی عزیزم
انشاالله همه ی مریضا هم شفا پیدا کنن و این بیماری لعنتی ریشه کن بشه...

یاسم 😔

هیونگ🤗
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">