تغییر
هر از چندگاهی، وقتی از یه مرحله به مرحله ی بعدی زندگی پرت میشی
از مراحل بحرانی و شاد و غمگین زندگی بدون وقفه میگذری
ممکنه احساس کنی افسار زندگی از دستت در رفته!
من الان توو یه همچین حالی ام...
کاری به خوب و بد گذشتنش ندارم ، ولی یه جوری گذشته که نتونستم خودمو توو آینه ببینم یا به یه اِستِپ خاصی برسم و موقعیتمو بررسی کنم
واسه هر کسی ممکنه اتفاق بیوفته
اگه خوش گذشته باشه که شارژ کافی واسه سبک سنگین کردن شرایط داری
ولی اگه بد گذشته باشه ممکنه خسته باشی از بحران های متوالی
به هر حال، بحران صرفا به معنی شرایط بد نیست! به معنای شرایطیه که برای آدم جدیده و آدمو به چالش میکشه.
حالا من... بعد از گذروندن چندین بحران متوالی... تصمیم گرفتم دوباره افسار زندگیمو دستم بگیرم و دوباره حواسم به خودم باشه
اینجور مواقع تغییر لازمه
ترک عادت
یا به وجود آوردن رفتارهای سازنده
تغییر محیط
یا وفق داده شدن با شرایط
یکی از چیزای خوبی که تصمیم گرفتم دوباره وارد زندگیم کنم، وبلاگمه که مدتهاست ازم دوره... حداقل هفته ای یه پست :)
و این خودش یه کمک بزرگه برای جمع بندی کردن خودم در هفته ای که گذشته
این هفته دوباره درسامو شروع کردم برای امتحانات پایان ترم که بهمنه
تصمیم گرفتم عکسامو جمع کنم و چنتا میکس درست کنم
و آخر اینکه دیزاین اتاقمو تغییر بدم :))
مشتاقانه منتظرم ببینم این هفته قرارع چقدر از هدفامو به سرانجام برسونم...
تازگیا یاد گرفتم که مکتوب کردن چیزایی که توو ذهنت میگذره ، کمک بزرگی به واقعی کردنشون میکنه...
درواقع قبلا میدونستم اینو، ولی یه مدت فراموشش کرده بودم😅
یه کمکی هم میخام از شما دوستان عزیز، اونم اینه که تا جایی که میتونید پیشنهاداتی که بنظرتون ممکنه سازنده یا اصلاح کننده باشه رو برام بنویسین :) من آدم انتقاد پذیری ام😅
ممنونم که با وجود کمبودهایی که دارم، و نبودن های طولانی مدتم، هنوزم کنارمین :))
سلام سلام سلام
چه زیبا و سازنده نوشتید...
کتاب خواندن و وبلاگ نویسی ر فراموش نکنید...😄😃