سلام همگی ^_^
پنجشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۷، ۰۸:۴۲ ق.ظ
دوستان من خیییییییلی خیلی خیلی شرمنده تونم...
من نه توان ترک بیانو دارم...
نه از اون بی معرفتایی ام که بی خبر میذارن میرن...
نه از نسل بیدم... (اینجانب از نسل بادمجون بم میباشم! :دی )
نه از رنگ روحم!! :دی (از اونجایی که بعضیا فکر میکنن ب خبر میومدم و میرفتم! :| )
من فقط یه کوشولوی طفلکی ام که به اجبار و از روی بی نتی محکوم شدم به نبودن! :"(
احوالتون چطوره؟؟؟؟
من که نبودم خوش گذشت؟؟
ماشالا هزار ماشالا ستاره های روشنتون از دفه های قبلی بیشتره!!!! (من قبلنم سابقه ی یهویی غیب شدنو داشتم! :دی )
امیدوارم ستاره هاتون همیشه به شادی روشن باشه ^_^
بیاین یه کم حرف بزنین... من دلم براتون تنگ شده...
منم اندر احوالات دوران نبودنم خیلی حرف دارمااااااا کلی پست نوشتم تو دفترم! شاید اگه عمری باشه و فرصتی ، بذارمشون :)
وای خدای من...
چطوری حال الانمو بگم که عمیثا حسش کنین؟؟
مث افتادن توو یه شهر زیر آب میمونه...
شهری که انگار قبلنم تووش بودم...
یا مث باریدن بارون بعد از هفت سال خشکسالی!!
یا مث پریدن از بالای اورست... به یه جفت بال خوجمل صولتی! ^_^ ("بالهای زیبای صورتی" حسمو القا نمیکرد! :دی )
خلاصه اینکه... دلتنگی و شادی و بی خبری و نگرانی و... همه جور حسی درونم هست...!

