اینکه وسط روز، توو لحظه ای ک حتی فکزشم نمیکنی...
صدای پیامک گوشیت بیاد و از طرف دیوونه ای باشه ک دلتنگ دیوونگیاته...
دیوونه ای ک دوره... ولی یادش همین نزدیکیاس...
یه جمله ی یهویی مث "خوبی؟" "چطوری رفیق؟" "دلتنگتم..."
یه جمله ک نشون بده حواسمون ب هم هست...
و یواشکی... وقتی دنیا و مشغله هاش حواسشون نیس... یاد رفاقتمون و خاطراتمون میوفتیم...
بودنمونو یاد آوری کنیم ب کسایی ک دوسشون داریم...
ب کسایی ک بودنمون براشون مهمه...
شاید معجزه نکنه ولی...
یه حس عجیب و غریبی یهو میریزه تَهِ قلب آدم...
مث حس نوازش بخار گرم قهوه توو هوای سرد...
یا وزیدن باد خنکی ک یهو توو هوای گرم حالمونو جا میاره...
شاید همه ی داغی و یخ زدگی درونمونو از بین نبره...
ولی یادمون میاره ک هیچ چیز اینجوری ک هست نمیمونه...
یادمون میاره ک هرچیز، هرجوری ک باشه، یه سریا همه جوره هستن... :)