باید...
باید بنویسم!
زیاد بنویسم!
مغزم خشک شده...
ب پستای قدیمیم نگاه میکنم و حسرت میخورم...
ب دفترام و برگه هایی ک خط در پر نوشتم یواشکی...
پاییز باهام قهره...
حتی حس خوب هم ازم فاصله میگیره...
با شنیدن بوی ماه مدرسه دیگه دلم قیلی ویلی نمیره...
یا واسه کودکی دلم تنگ نمیشه...
واسه وقتایی ک پروانه بودم...
خیالپردازی میکردم...
و پرواز...!
خدایا...نمیدونم چی قراره سرم بیاد... حکمتتو شکر... خودت هوامو داشته باش!
+وقتی حالتون خوب نیس سعی نکنین حال یکی دیگه رو خوب کنین! چون صفرا میفوزه!😁
رفیقم... ببخشید که امشب هیچ کاری نتونستم بکنم تا بهتر بشی... بازم ناامیدت کردم... :(
نوشتن خیلی خوب !
من با نوشتن انگیزه میگرم 🤩
پن که اصلا دلم برای مدرسه تنگ نمیشه :)