مغزم نیست شده!
سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۴۸ ق.ظ
خـــــــــــــــــــب...
دوستان شاید باورش براتون سخت باشه... شایدم آسون باشه... شایدم اصن مهم نباشه...😁
ولی حالم یه جور خاصیه...
یه سری حقایق تلخی رو فهمیدم ک اشکمودر میاره ولی کاری ک میکنم گریه کردن نیس! 😂😂
میدونین چیا دیدم؟
نا برادری...
بی معرفتی(ک دیگه عادی شده البته)...
خیانت...
دروغ...
خب اینا رو روزانه خیلی وقتا میشه دید... ولی از خیلی کسا نه...
عادی نمیشه...
و نمیشه باور کرد...
ولی اتفاق میوفته و دنیای آدمو میپاشه از هم..
میترسم از آدمایی ک قراره چند ماه دیگه بینشون زندگی کنم...
بعضی وقتا با خودم میگم کاش تا آخر عمرم توو اتاقم بمونم...
ولی روی هم رفته همه چی خوبه😍
و خیلی داره خوش میگذره😁
رسیدم ب مرزی از بیخیالی و آرامش... البته مرز نیس... درّهس... جلو تر برم، میوفتم میمیرم...
ولی متاسفانه یه سریا میخان نجاتم بدن ک اوناهم احتمالا پرت میشن پایین...
پس بخاطر همون یه سریا هم ک شده باید برگردم عقب...
-سعیمو میکنم ازت متنفر نباشم... بزرگترین اشتباه زندگیت، دروغ گفتن ب من بود! مُردی... !
-- دوستت دارم...
---دوست عزیزی ک همکلاسیم بودی و رفیق قدیمیم بودی و پونزدهم فروردین تولدت بود، میدونم اینجارو نمیخونی واسه همین مینویسم... تولدت یادم بود و کل روزو بت فکریدم.. ولی نتبریکیدم چون قهرم بات... ولی تو نمیدونی...!
----میدونین قشنگ ترین چیزی ک امروز دیدم چی بود؟ این ک رفتم توو فهرست وبلاگایی ک دنبال میکنم و دیدم حتی اسم آخرین مطالبتونم مث فاز همیشگیتونه ^_^ موجی از یه گرمای آشنا رو حس کردم...خوشالم ک برخلاف آدمای حقیقی زندگیم ک باورامو پاچوندن، اقلا تا حدی شناختم از دوستای مجازیم درست بوده... دلم واسه همهتون تنگ شده...
-----تا جایی ک بتونم کامنتا رو میجوابم^_^
------ همیشه میومد اشکا و غصه هامو نو میشست و میبرد! ولی امسال انگار بارون دلش از تمام زمین پُر تر بود! امیدوارم زودتر آروم بشه... همه ی ما ب آرامش بارون نیاز داریم... لمس نکرده بودیم خشم بارونو...