هُرمِ زِمِستان

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است.

ما اهل همین دنیاییم

ولی ما را اهلیت همدلی نیست...!

در وادی یکدیگر قدم می‌زنیم

در بارگاه احساسات مرده فاتحه میخوانیم

آن زمان که دیگر کار از کار گذشته باشد...

سوگند به لحظه های که در مقابل چشمان یکدیگر، فراموش میشویم

و سوگند به چشمهایی که لابلای ورق های پیاپی دفتر زندگی گم می شوند

فاصله ایست به اندازه ی یک «درد» میان من و تو

به اندازه ی یک «فقدان»...

به اندازه ی یک «کمبود»...

فاصله ای زاده ی نگفته هاست...

فاصله ای که مادرِ اشک است

و حاکمِ دل...

و حکم میکند دوریِ بی دلیل

و اشک های در خفا را...

 

۹ ۰

آن قدر نمیشناسمت که مطمئنم باشم کنار حال بدم می‌مانی...

که بدانم مشت هایم را در آغوش میکشی یا میکوبانی بر سرم...

آنقدر نمیشناسی ام که بگذاری بی هوا در آغوشت گریه کنم...

اشکهایم به تو زخم میزند...

آنقدرنمیشناسمت که به تو زخم بزنم و بخواهم که بدانی ام!

.

برخلاف ظاهرم که فریادی از نرسیدن هاست، احساس میکنم یک قدم نزدیکتر شده ام به آنچه که باید می شدم...

.

میتونم درکت کنم... ولی نمیخام! میفهمی؟! :):

فکر میکردم دوران «ببخشید» گفتنام دیگه تموم شده! غافل از اینکه من قراره هرروز و هر سال یه سری اشتباه خاص رو تکرار کنم... قشنگ میشه اگه این تکرار کردن رو پای حماقتم نذاری و بذاری پای شرایطم... چون هنوز اونقدری قوی نیستم که بخوام یاد بگیرم دیگه هیچ وقت تکرارش نکنم :):

.

حق با نویسنده ی وبلاگ «آسمانم» بود... من نباید تظاهر کنم به قوی بودن...

من اینجا تظاهر نمیکنم... هیچ وقت!

ولی قول نمیدم ک توو دنیای واقعی هم همینجوری باشم..‌‌ اونجا یه سریا نیاز دارن که منو قوی ببینن... قوی تر از چیزی که واقعا هستم...

.

دلم واسه نوشتن تنگ شده... یه جورایی از دستم در رفته نوشتن! انقد به نوشتن ادامه میدم تا دوباره دستم بیاد😉

۱۵ ۰

حقیقت پاک درونتون رو به آرایشِ دروغ و نظاهر، نیالایید!

بذارین آدما خودتونو دوست داشته باشن... نه اون چیزی که شما سعی دارین بسازین

یا خودتونو تغییر بدین، یا چیزی که هستین رو قبول و باور کنین...

نذارین یه طوری بشه که یهو یه جای زندگی بزنین رو ترمز و به آینه نگاه کنین و ببینین کلا مسیرو اشتباه اومدین... و جایی که توش هستین نه جای شماس ، نه متعلق به شما...!

حواستون به خودتون باشه...

گم نکنین خودتونو...

حیفه...! :)

۱۱ ۰