هُرمِ زِمِستان


دلم میخاس میتونستم همه ی آدم بَده های زندگیتو از ذهنت پاک کنم...

بغلت کنم و نذارم به هیچ چیز بدی فکر کنی...

واست از رویاهای قشنگی که دارم حرف بزنم...

هرکاری که لازمه انجام بدم تا تو فقط لبخند بزنی...

اما...

میترسم...

۵ ۰

همین الان باید تصمیم بگیری یاسی...

الان دقیقا میدونی پارسال چه اشتباهاتی کردی...

و با تموم اون اشتباهات... بازم رتبت خوب بود!!

ولی باید مطمئن بشی که ب همین راضی میباشی واسه ادامه ی زندگیت ، یا میخای برسی به چیزی که آرزوشو داشتی؟؟!

.

دیشب تا صبح فکر کردم... دیدم هنوز وقت دارم!!

نمیخام همین دفه ی اول جا بزنم...

وابستگی... یا بهتر بگم ، دلبستگی های زیادی اینجا پیدا کردم!!

کلی دوست که با همه ی اخلاقای خوب و بدشون... و با وجود این که خیلیاشون باورم نکردن ولی من دوستیشونو و صداقتشونو باور کردم...!

با این که خیلی وقتا اذیت شدم از حرفای بعضیا... ولی حتی همون بعضیارم توو قلبم جا دادم!

و صد البته کار اونا بسی سخت تر بوده بخاطر تحمل کردن من!

کلن دوست داشتن آدما خصلتمه!! مگه چند روز قرار زنده بمونم که بخام همون روزا رو ب این فکر کنم که کی چی میگه درباره م!!

.

و اما تصمیم...

امسال میمونم... و محکم ادامه میدم! :)

دور همه ی دلبستگیامو... قلممو... دوستامو... عشقامو... موزیکو... دور همه چیزو خط میکشم...

شاید سخت باشه... ولی نشدنی نیس!!

همونطوری که پارسال به اون سرعت گذشت... امسالم میگذره!

فقد برام دعا کنین...

دلم میخاد بشه گاهی اینجا پستی بنهم اندر احوالات خودم... و برای آگاهی یافتن از این که شما چگونه اید؟! :)


+از معلمای انشا و املا و ادبیاتم و آقای فردوسی و آقای مردد بابت اینطوری نوشتنم حلالیت میطلبم! ^_^

۲ ۰

واسه ما که خوب نبود...

امیدوارم واسه شماها خوب بوده باشه... :)

۱ ۰


سلام!

این منم!

عمیقا وسیع و گسترده!!

شاید خدا مرا از گِل های اضاف آمده اش ساخته...

شاید قرار نبود وجود داشته باشم...

اما نه!!

۵ ۰


امشب آینه باران است ، ماه در آغوش آینه ها در دل ظلمت میبارد...

و من دیدم ، همه ی تصاویر تلخی را که قبلا ندیده بودم...

۰ ۰


کاش گاهی به دیدارم می آمدی...

این گونه که هر شب می آیی هم من خسته می شوم و هم تو!!

لااقل شب ها مرا با ستاره هایم تنها بگذار...

۲ ۰

آسمان را تیر باران می کنم...

۳ ۰

هرچی فکر میکنم میبینم در حال حاضر بهترین و راحت ترین کاری ک میتونم واس فرار ازین وضعیت انجام بدم زن گرفتنه!!

یه خانومِ خوبِ خونه دارِ خانومِ خانوم!! ^_^

ولی بم زن نمیدن ک...! ://

کی به یه بی کار ک خونه و ماشین ک هیچی...حتی اجازه ی تنهایی فکر کردنم نداره زن میده آخه؟؟؟!

تازه اگه همه ی موارد و جور کنم...حتی اگه مهریه رو هم خیییییییلی بالا تعیین کنیم بازم بم زن نمیدن!! :((

خیلی بخان بم لطف(!) کنن یه شوهر بم میدن!! -____-

عاقا من زن میخاااااااااااااااام...

بیاد برام غذا بپزه...!!

سه روزه هیچی نخوردم! :دی

.

+فک کنم دیگه مغزم تبخیر شده...!!! :دی

+یه نفرم نداریم بیاد یه لیوان آب بده دسمون توو این گرما!! :((

۰ ۱