هُرمِ زِمِستان

خوبه...!

چهارشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۴۴ ق.ظ


اصلا مهم نیست بعدش چی میشه...مهم اینه ک هنوز صبحه!

تا غروب چند ساعتی مونده و توو این چند ساعت ، میشه به چندین روش زندگی کرد!

 

.

 

اینکه چشماتو ببندی و یه قدم ب سمت پرتگاه زندگی برداری ، احمقانه س!

تا پرتگاه هنوز کلی راهه!

تا اونجا وقت داری یه جفت بال بسازی...

و به جای سقوط...پرواز کنی و اوج بگیری!

پس چشماتو باز کن!

 

.

 

یه روز معمولی...

مثل همیشه دردو حس میکنم...این ینی زندم!

و بدون مسکن تحملش میکنم...این ینی قوی ام!

خدایا شکرت ^_^


۷ ۰
دمت گرم ....پرواز کن پس...
فعلن درحال تشکیل بالیم :)
خدایا شکر 😍😍
^_^
^ _^
صبحت بخیر کاکتوس جونم :)
صبح تو هم بخیر عزیزم :)
روز خوبی داشته باشی 😍😍
همچنین عزیزم :)
مثل همیشه قشنگ بود.
:)
مثل همیشه لطف دارین :)
میشه بالت باشم؟💛
تو بال نیسی! تو ، منی! ^_^
لبخند امروز فراموش نشود :)) لطفا لبخند دندان نما بزنید:))
D:

دندونامو دیدی؟
بدون مسکن یعنی قوی ای آفرین
سخته! >_<
ولی از پسش براومدم! ^_^
منم میرم بال بسازم... ایندفه جوری میسازم که هیچ طوفانی نشکنش...
اینهههههههه!
ولی از دید من خارج نشیااا...در تیر رس نگاهم باش! ^_*
امیدوارم روزات به خوبی و موفقیت بگذرن^_^
ممنونم عزیزم :)
منم امیدوارم هرروزت بهتر از هر روز باشه :)
و هرروز بیشتر و بیشتر عاشقت باشی ^_*
پس پرواز کنین :)
به زودی... :)
حتما این کارو میکنم!
ینی باید این کارو بکنم وگرنه... پرت میشم پایین!
اییییولززز
یس! [عینک]
سعی میکنم ولی...شاید از صفه ی رادارت یه مدتی خارج شم... نمیدونم... شایدم... هیچی نمیدونم...
خیلی بیشتر از این نمیدونما باس سعی کنی هیونگ...اوکی؟
سعی کردن نمیخام اصن! قول محکم میخام...مث همیشه... :)
خیلی خسته ام یاسی...
چرا عزیزم؟
هیچی...ولش کن...
فک کن یه درصد ولت کنم!
نشناختی منو؟
میدونم... خیلی خوبی یاسمن... خوب بمون :)
داری منو میترسونی...
ترسو شدی توام؟ نترس...
من از بچگی بودم اینجوری...
^_^
حیف ک آدم بزرگترشو تبخیر نمیکنه...وگرنه درجا تبخیرت میکردم
یاسی حواست به درسات باشه ... خب :) و بیشترتر هم حواست به خودت و سلامتیت ، غذا هم خوب بوخور، به اندازه هم استراحت کن، گاهی هم تفریح کن واست خوبه...
چرا شبیه نصیحت نامه شدی یهو؟
چرا آخه؟؟؟!!!^_^
عجیب غریب شدی!
یکی باید خودمو نصیحت کنه ... ولی چون خودم اینکارارو نکردم و پشیمونم عین آهو ... میگم که تو حواست باشه...
هیونگ...
خیلی دوستت دارم...اینو یادت نره...خب؟
هیونگ اگ من برم مواظبت هستی؟
عجیب!!! نه...^_^
الان عجیب ترم بنظر میرسی!

دلم تنگ شده بود برات...
میدونم ... منم خیلی دوست دارم یاسمنم... منم دلم واست تنگ شده...
آرام...
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
میشه **** *** **** ** *** ** ****؟! :||||
منظورت هیونگه؟😂
نخیرم!
پس کی؟
من فدای این من بشم! :*
درجواب اونی که زدی تو منی :***
^_^
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
وای یاسمن زدی ببخشید خو...**** ****** ***!!!!!!!!!!!! وووووووووووش! عاقا میدونی وقتی بهشون محل میدی چه حسی میده؟؟؟
فرض کن من برگردم پیش *** *****...D:
شاید با گفتن این بتونم یه ذره احساساتمو بهت بدرکونم D:
[خچالت]

درکیدم! :|
جانم
درباره ی منامو میخونی؟ نظرتون مهمه برام :)
گل یاسمنم...یه جای اهنگ تمپو هست! خیلی به خودم و خودت میخوره! با زیرنویس برات بفرستم؟چسبیده ست زیرنویسش...خیلی خوبه لنتی!
بجز اونجایی ک بمه؟؟
برفس :)
عاقاااا
من میخوام ازون نوشته هات عکس بگیرم...
اسکرین!!! هیییییییییع قلبم تند تن داره میزنه و نمیونم چی بگم!

کدوما رو میگی؟؟؟
احیانا اشتباه تایپی نداشتم؟اصن دستام میلرزه!

چی شدی یهو؟؟؟؟
اها الان تشنه به خونم نیستی عشقم؟D:
وا! چرا باید باشم؟؟
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
خب مثل اینکه قاطی کردی عشقم! منظورم از نوشته هات همون بازم منه! نوشته هایی که زدی و هشتگ اینفینیتی رو زدی! هییییییییییع کلی ذوق مرگ شدم میخوام استوری بذارم اصن D:
دوما! درمورد اینکه تشنه به خونم نشی گفتم اگه برگردم و تو گفتی درکیدی منو..احساس کردم تشنه به خونم شدی یه لحظه!
سوما ! راستییییییی!!! دختر خالم امروز میدونی بهم چی گفت؟ :\
یه چیزی رو ازم میخواست عین تو شد! بهم گفت جون یاسمن بهم بده!!
عاقا منم غیرتی شدم جلو همه گفتم اسم **** نیار غیرت دارم روش! همه یه نگاهی کردن بهم! خلاصه بدبخت شدم D:
عاره قاط زدم یه لحظه! :دی
قابلتو نداش ^_^
بله تشنه ب خونت شدم و همون لحظه یه جوری جیغیدم ک آجیم فکرید دیوونه شدم!
جدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگ من مردم تقصیر اونه!!!! :دی
فنای غیرتت [خجالت]
خییییییییلی خوب بود جملاتت راستیییییی! توو قسمت "من" این جمله هات معرکه بود یاسمن! ینی قشنگ همونطوری میگی ک من دوست دارم : 

میبارم اما...باران نیستم

می بُرم اما...خنجر نیستم

میخندم اما...ماه نیستم

می خروشم اما...آبشار نیستم

پرواز میکنم اما...پرنده نیستم

می نویسم اما...نویسنده نیستم

و بالهایم نشان از فرشته بودن من نیست...!!

اشرف مخلوقاتم و این سنگینم میکند

باید خواب هایم را با آواز پرندگان و لطافت باران تنظیم کنم

باید با خنجر لبخند ماه ، از عالم و آدم ببُرم تا فرشته ها تنها نمانند

و خروشان نشوم هرگز...تا رویایی در این دنیا ترک نخورد...

و قلب کوچکم باید آنقدر بزرگ شود تا همه چیز را در خودش جا بدهد!!

و در عین حال خودم نباید بزرگ شوم...هرگز نباید بزرگ شوم!

چون هرچقدر بزرگتر شوم ، بیشتر یادم میرود ک کیستم...و چرا هستم..!



و این : 

باید مواظب همه باشم...و هیچ چراغی به خانه ام روا نیست! بلکه خودم باید چراغی باشم که سر دوراهی ها میماند...هرگز خودم از این دوراهی نمیتوانم عبور کنم با این که خیلی ها از من می گذرند!

انسان گاهی گیر می کند بین دوراهی عقل و دل...!

بعضی ها هم هستن که بین دو راهی عظیم تری می مانند...دو راه مخوفی ک هیچ کدامشان نه درستند و نه غلط...و تهشان معلوم نیست!

یک دوراهی عجیب ک دوست داری فقط بین دو راه بمانی و جایی نروی!



و این : 
دیوانه...همانیست که در آن دوراهی میماند...دوراهی بین دل...و دلی دیگر!!

وای این جمله محشر بود!
.
.
.
.
درضمن واقعا جیغ زدی؟:\ یاسین بمیره....چرا جیغ زدی خب:| من که خدایی نکرده زبونم لال برنمیگردم! مگه اینکه در کل بخوام خود کشی کنم D:
من فدای تو!
تقریبا همشو نوشتی ک! :دی
^_^

بله جیغیدم! خدانکنه عزیزم...من قوه ی تصوراتم زیادی قویه! :دی
بزنمت؟ نزن ازین حرفا... :(
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
http://s8.picofile.com/file/8342751976/vlc_record_2012_01_01_00h25m41s_Y_mp4_.mp4.html
اینم ببین! قشنگ از خودم به خودته :***** *** ** ***** ** ****** *** *** ***!
دانیدمش :)


میخوام تنها کسی باشم ک صدای اونو میشنوه...
منتظر این حس بودم...
^_^
اوه اوه مثل خودمی! سریع تصور میکنم! و همون موقع احساس میکنم واقعا طرفم اون کارو کرده D:
باشه نمیزنم به یه شرطی [شیطان]
چ شرطی؟؟
وان شات بنویسی [شیطان]
تو نوشتیش؟
خیلی وقته قراره بنویسیش :(
اخ اره ازبس کار داشتم نتونستم اصن برسم! ینی یه وضعی ام باید بیای منو ببینی! تازه از خونه دخترخالم برگشتم!
اوهوم...میدونم...
عاقا درسته شرط گذاشتم تو بنویسیش ولی خودم سعیمو میکنم این دو سه روزه بنویسم
ب خودت فشار نیار کوشولو...مهم نی :)
فقط مواظبت باش :)
جااااااان؟؟؟؟کوشولووووو؟؟؟؟؟نه این اولین بار بود خدایی! یاسمن :| کوشولوووو؟؟؟؟[قهقهه]
خخخخخخخخ
من باس برم عزیزم...مواظبت باش...
درضمن این دومین بار بود! :)
جنابالی باید بیشتر مواظبت باشی!
قرصاتم نمیخوری :(((( 
میخوام بکشمت :|
قرصام یادآوری نمیکنن ک ساعتشون فرا رسیده! :دی
اِی..!
باشه عشقم برو...مواظب خودت باش نفسِ یاسین...
سعی میکنم :)
نمیشه سعی نکنی نه؟D:
چرا اتفاقا!
دیگه همون سعیمم نمیکنم! :دی
کلا نمیشه کاملا؟؟؟D:
چرا دیگه! شد کلن هیچی!
یاسمن بخدا قسم! اون روی سگم...یادت نیست؟؟؟D:
ن یادم نی!


آهاااااااااا یادم اومد! :دی
آها ک اینطور! صبر کن یه وان شاتی برات بنویسم!!! فقط بصبر یاسمن شی!!! 
منتظرم یاسین شی! [عینک]
جووون D:
این ینی چی؟!
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
چی ینی چی؟الان بهت گفتم جوووون مثل این ***** *** D: به نفعته این *** رو ستاره کنی D:
[نگاه عاشق اندر سفیه!]
عشقم چرا هی احساس میکنم ازم ناراحتی! خوبی؟؟؟
چرا باس ناراحت باشم آخه کوشولوی من؟
اینم سومیش :دی
D: نمکدونم!
بعله! :دی
با اینکه حال نمیکنم کسی بهم بگه کوشولوی من ولی عجیبه تو میگی خوشم میاد D:
خاصیت عشقه دیگه! 
صبر کن یه اسم خوب برات میذارم![شیطان]
خوشت میاد؟؟
ینی همیشه بگم؟[شیطان]
جازمین شی!!!!!!
اخرش یه کاری دست خودت میدی [شیطان]
[آب دهانش را میقورتد]
آمریکا هیچ...
میگم یاسینا جدیدا آمریکا خیلی پررو شده...ن؟ :دی
من فنای این پیچوندنم D:
Don't mess up my tempoooo!!!![نیشخند]
صب کن همه عقده هامو توو وان شات خالی میکنم عشقم [شیطان]
عه! ینی فمیدی پیچوندم؟ :دی

وای من دق میکنم تا این وان شاتو بنویسی ^_^
نه نفهمیدم:||| اصن میخوای بگم حدس زدم؟:|||| خدایا! منو بکشD:
دورازجونت عشقم! شروع میکنم نوشتنش! 
خخخخخخخ
خدایا اینو شفا نده!
خخخخ
هوراااااااا
اره اره شفا نده بخندیم والا:))
بله... بخندیم! :دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">