هُرمِ زِمِستان

چرند نویس + ماجده

جمعه, ۱۱ آبان ۱۳۹۷، ۰۴:۴۲ ب.ظ

کیبورد خرابه و انگشتامم یخ زده...

دارم دونه دونه با ماوس رو حروف کلیک میکنم...

دلم میخواس ازون پستای طولانی ک یهو همه ی درونو میریزه بیرون بذارم ولی...

نمیشه دیگه!

درونم انقدر پُره ک اگ بریزم بیرون ، همه جا پُر میشه از درونِ من!

حتی حالشو ندارم پاشم یه چیزی بخورم ک خون ب مغزم برسه لاقل خُل بازی در نیارم انقد!

امروز فشار زیادی رو تحمل کردم...

و هنوزم میتحملم ولی...

بلخره تموم میشم! یا اینکه تمومش میکنم!

تخم مرغ عزیزم قرار بود آب پز شه...ولی انقد ک حال نداشتم برش دارم از رو گاز ، تبخیر شد! :دی

حس کردم باید یه چیزی بنویسم...دلتنگیه دیگه! ممنون ک تحمل میکنین منو :)

حتی اونقدری مغزم کار نمیکنه ک یه عنوان بذارم!



+قصه ی نبودنت را شنیده بودم...

اما دلم را ب قولهایی ک داده بودی سپردم...

غصه ای نیست این قصه هارا...

برای من همیشه اینجایی...

ماجده هم رفته...بیخبر...

الان من تنهاترم ک فکر میکردم هستی ولی نیستی...یا تویی ک فکر میکردی نیستم ولی همیشه بودم...؟

امیدوارم خوب باشی و زودتر برگردی...

۷ ۰
بخدا خیلی توو حس بودم یهو این جمله "تخم مرغ عزیزم قرار بود آب پز شه...ولی انقد ک حال نداشتم برش دارم از رو گاز ، تبخیر شد! :دی" تمام حالمو ترکوند D:
اخه این چ بود اون وسط! D:
عاقاااا
ماجده رفته؟؟؟؟؟ یهوییی؟؟؟؟چی شده؟؟؟خوبی الان؟؟؟
چرند نویسی همینه دیگه!
البته خودش یه استعداد خاصه! :دی

نگرانشم چون...خیلی مث من بود!
یادته من چجوری بودم؟
من عاشق چرند نویسیم
اینکه یه چیزایی بنویسم که جز خودم هیچکی نمی تونه درکشون کنه
و عاشق زیاد نویسیم
اینکه بشینم یه گوشه و تق تق رو کیبود بکوبم و دو سه ساعت بدون توجه به غلط املاییا بنویسم ....
تهش ، همیشه حس خوبی بهم دست میده
اونقدر خالی میشم که هیچی واسه فکر کردن تو ذهنم نمی مونه
و این معجزه ی نوشتنه ...
اصن میبینین؟
هرچی دورتر میشم انگار ممنوعه خودش میاد سراغم! :دی
جل الخلاق!
قدرت نوشتن همینه...
ز هر دری ک برانند بیش ، بیشتر آید!
:\
هیچ راه ارتباطی باهاش نداری غیر بیان؟
هنگ داره...ولی من الان ندارم :(
اونم برمیگرده نگران نباش... همه جلد خودتن
چی بگم والا!
چه همه هنگ دارن D:
من تا قبل فوروای نداشتمD:
منم تا قبل از تو نداشتم! خودت نصبیدی برام! :دی
با موس؟ واقعاً طاقت فرساست...
ان شاء الله زودی برگردن
وحشتناکه!
خصوصا وقتی حرف زیاد باشه و زمان کم...!

کاش...
اینم انشالله برگرده
اسمت یه پارادوکس بزرگ داره!
تالا بش دقت کردی؟
چ پارادوکسی ؟؟
قلب ک نباشه...نه غمگینی و نه خوشحال...
دختر بی قلب غمگین نداریم!
میدونم قلب داری...یه قلب خییییییییلی بزرگ و مهربون...
ولی نمیدونم چرا غم توشه!
غمشو خالی کن...
اینجوری قشنگ تره... :)
من قلبی ندارم
قلب نداشتن خوبه... :)
چی گذاشتی جاش حالا؟
من قلبی ندارم و نمیخوام داشته باشم
اگه واقعن نداریش خوبه...
اگ واقعنی باشه...
خیلی خوبه خیلی
بی احساس بی رحم 
و مهم ترین خاصیتشم اینه ک وابسته نمیشی...
پوچی ولی احساس پوچی نمیکنی...
تنهایی ولی احساس تنهایی نمیکنی...
متنفر نمیشی...عاشق نمیشی...
رفتن و موندن کسی برات مهم نیس...
و حتی رفتن و موندن خودتم مهم نیس برا خودت...
چون حسی ب آدمای دورت نداری...
ن ازشون دلخور میشی...ن امیدوار میشی بودنشون...
یه خلاء پر از تنهایی تاریک و عمیق...که حتی سرماشو حس نمیکنی...با ابنکه هست...
یاسمن خودت فهمیدی این جوابات به آخرین کامنتت، جمله هات..چقدر وحشتناک بود؟
هوم؟
کدوم؟
آها... اونو میگی!
چیزه...میگم...هوف!
بلخره آدم یه جایی لو میره دیگه!
یه مدت باهاشون زندگی کردم...
چی بگم؟ :(
ولی گذشته :)
یه خلاء پر از تنهایی تاریک و عمیق...که حتی سرماشو حس نمیکنی...با ابنکه هست...

این جمله به قدری وحشتناک بود که یه لحظه لرزیدم...
این تهشه...
تهشه؟
پس ب تهش رسیدم گویا!
دقـــیـقا همینه...
حتی رفتن خودم هم برام مهم نیست..
متاسفانه یا خوشبختانه میفهممت...
آدمی که قلب نداشته باشه آنچنان هم خوب نیست به نظرم...
آدمی که جای خالی قلب در بدنش زار بزند،میشود مرده متحرک...مرده متحرک بودن به چه کار؟آدمی که قلب نداشته باشه نه آدم خوبی میشه..نه آدم بد..اصلا شاید دیگه نشه بهش گفت آدم...خیلیی جای بحث داره به نظرم..اگه به بنده هم باشه از اسمم مشخصه میتونم ساعت ها دربارش نظر بدم....
:))

آدم ها هیچوقت نمیروند ...اگر فکر میکنید رفته به نظرم اشتباه میکنید..من بار ها این لحظات رو تجربه کردم..اون چیزی که باعث میشه فکر کنیم کسی کنارمون نیست فقط تفکرات خودمونه..وگرنه من خودم سال هاست افراد زندگیم رو بدون اینکه کنارم باشند، کنار خودم تصور میکنم:)
نگاهتون رو که عوض کنید زندگی خیلییی براتون جذاب تر میشه:)
نگاهتون پر از زیبایی های جهان
سلام ^_^
خوش اومدین :)
از اسمتون پیداست که میشه ساعتها با لبخند کنارتون نشست و ب حرفاتون گوش داد :))
آدمی ک قلب نداره...احساسم نداره...عملا آدم نیست! سنگه...
با سنگم نمیشه حرف زد...ولی با دخترک بی قلب میشه حرف زد...
واسه همینم من از گذشته هام باهاش حرف زدم :)


ماجده همین وراس...من حسش میکنم...فقط چون نمیبینمش ، نگرانشم...


نگاهتون پر از زیبایی و عشق :)
یه روز تو‌نری مجبور شم برا تو اینجور بنویسم
فعلا ک همچین قصدی ندارم! :دی
ســپاس از دوست پرحــرف که منو
اینجور خطاب کردن
((اصلا شاید دیگه نشه بهش گفت آدم ))

اره حق با شماست من ادم نیستم مرده سنگدلی ام ک از ادما بیزارم
کسی هم نرفته ک بخوام تصور کنم هست
قبل از سخن گفتن خواهشا کمی اندیشه لطفا 
ببخشید exoyas اینا رو ب شما نیستم با دوستتون بودم
و سپاس ک منو فهمیدی اونم تو دنیایی ک کسی کسی رو نمیفهمه .
یاحـــق
عزیز دلم نگو اینجوری...ایشون کلی گفتن :)
حرفشونم راجب رفتن ، بخاطر رفتن دوستم ماجده بود ک آخر پستم گفتم...
میدونم آجی... راستی اسمم یاسمن میباشد :دی
:)
کاش حد اقل کامنتای یه جا رو باز میذاشتی :(
100 روزه شدن وبلاگت مبارکا باچه نفس هیونگ ^_^ اینفینیتی باشه وبلاگت یاسمنم ^_^
واقن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
100 روزه شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جل الخلاق!!!!!!!! o_O
چقد زیاااااااااد!!!
دارم پیر میشم هیونگ! خخخخخخخخ
میگم چ خوبه ک حواست هست... ^_^
مرسی :)
خوشبختم یاسمن جان
باشه الان پست میذارم با نظر دهی فعال
ولی فک نمیکنم کسی چندان مایل ب نظر دادن باشه
من هستم! ^_^
واقــعــا ؟؟؟
چی واقعا؟؟؟
دونگ سنگ خله خودمی توووو ^_^ پیر نمیشی... بزرگ میشی :))))
خخخخخخ
همیشه ب بابام میگم :"بابا! وقتی بزرگ شدم..."
ولی ادامه ی حرفم با نگاه باباجونیم ذوب میشه اصن...!
ازین بزرگتر چی میخام بشم؟ :دی
اینکه گفتی 
عزیزمی
آره واقعا! :)
بزرگ شی واسه یاسینم خب :))))) الان منو میندازی بیرون ^_^
نخیر!
بفرمایین داخل!
با این اخلاق و برخوردم ؟؟؟
کدوم اخلاق و برخورد؟ من ک چیز بدی ازت ندیدم! :)
مث شماها مهربون نیستم
همه مث هم نیستن ک!
تو خوبی :)
یاسمن بانو
باورت میشه هیشکی مثل من
مهربون نبود 
ولی الان...
بی خود نیست ک اسممو گذاشتم بی قلب
دلم برا قلبم تنگه بدجور
ولی دیگه نمیخامش
بش گفتم تا از ساده گی در نیایی
قوی نشی نمیخامت
باورت میشه هیشکی مث من سنگدل نبود؟
ب هیچ جیز و هیچ کس حسی نداشتم...
جوری ک فقط انگار ب دنیا اومدم تا یه روز از دنیا برم!
داشتن یه قلب قوی خوبه...قوی بودن فرق داره با سنگی بودن :)
یـــاسمن
با بغض برات مینویسم
یـــاسمن چرااا من سنگ نمیشم😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
قربونت برم...
چرا بغض میکنی آخه؟
یه کم گریه کن...یه ذره ها! زیاد گریه نکنی!
بعدشم بشین با خودت حرف بزن...واسه خودت نامه بنویس...
اگه نمیتونی خودتو تصور کنی ، واسه یه نفر دیگه بنویس...
اگه دوس داری واسه من بنویس...
سنگ شدن خوب نیسااا...دیدم ک میگم...
نه گریه نکردم
سریع رفتم تو حیاط
تا بادی ب کله م بخوره
خیلیـــی وقته گریه نمیکنم
و نمیخامم گریه کنم

یه ذره گریه کن...
جلوی اشکاتو نگیر! مریض میشی!
هیچ وقت گریه نمیکنم
چی بگم والا...
میخای همو بزنیم اشکمون بیاد؟ :)
خیلی وقته گریه نکردم...حس میکنم مونده رو دلم همینجوری...
منو کتک بزنی بازم گریه نمیکنم
مطمئنی؟؟؟
تالا ضربات سنگین منو حس کردی؟؟
زبانزد خاص و عامه! :دی

بخاطر دل منم ک شده لاقل ادای گریه کردنو ک درار دیه! :(
اگه بودن هامو باورداشتی هیچ وقت حتی کلمه نیستی رو به زبون نمیاوردی:)))


خوبی؟
ماجدهههههههههههههههههههههههههههههههههه!
بخدا اگ دم دستم بودیا...
اون اره برقی من کو؟
نمیگی نگرانت میشم؟ هان؟
خیلی دلتنگتم دختر...خیلی زیاد...
بد نیستم!
خوبی تو؟
باو وسایلتو به روز کن تو ام اره برقی آخه؟خو مردم گناه دارن...


خودت که میبینی....بعدشم من کی تا حالا حالم خوب بوده که الان خوب باشه...اونم توی همچین روزی..
:'(
لذت اره برقی همینه دیگه! :دی



اوهوم...دیدم...یه روزی خیییییلی باید باشی...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">