قرن
يكشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۷، ۰۴:۲۶ ب.ظ
بعد از این ، من به تماشای سراب
و گل سرخ غروب
آتش عشق طلوع
خالی از پوچی محض...
می نشینم در هیچ...!
چشم در چشم شقایق که به تاوانِ وجود
مُردگی را می کُشت
میشنیدم ، میگفت :
"زندگی باید کرد..."
پس چرا هیچ یک از مردم این آبادی
پی آواز حقیقت ندوید؟
گل نیلوفر هم
با همین مردم شهر
از پی قرن ، دوان!
و شقایق ، نگران...!
در دل خون شقایق ها ، باز
زندگی جاری بود...
Y.G.R