صبح!!
شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۷، ۰۶:۴۸ ق.ظ
حس خورشیدی که آروم آروم به آسمون رنگ میده...صورتی...طلاییی...عشق...
حس نفس کشیدن هوایی که بوی مهر میده...
حس امید...حس زندگی...
حس اینکه میتونی یه روز بیشتر آدمایی که دوسشون داری رو ببینی...
حس یه فرصت دوباره واسه بخشیدن و بخشیده شدن...
آره...!
صبح اینطوریاس!
یه جور خاصی خدا رو همین نزدیکیا میبینی...حسش میکنی...باهاش حرف میزنی و ازش میخای امروزم ، مثل هرروز، مواظبت باشه...
اما...
همه ی حسای خوب امروز صبح یه طرف...حس ستاره ای که دیشب دیدم ، یه طرف دیگه!!
ستاره که توو چشم یه نفر برق میزد...به خاطر وجود من!
و اشک هایی که ریختم...
و حس اعتماد...کنار هم بودن...عشق...تا همیشه!
دیشب خیلی خیلی خیلی از داشتنش کنار خودم خوشحال بودم...
و خوشحالم که هست ، تا آیندمونو باهم بسازیم...هست تا بِهِم بفهمونه که آینده قشنگه...
به دلایل زیادی آینده قشنگه و مهم ترین دلیلشم اینه که توو همون آینده ما بازم کنار همیم... ^_^
ممنونتم رفیق...مرسی که هستی... :)
+دیشب تا نزدیکای 3 خوابم نمیبرد!
++الانم از ساعت 5:30 بیدارم!! دیگه کی بیداره؟؟
+++حسم همرنگ احساس این عکسه :) انگار نشستم توو اون خونه و از یه زاویه ی جدید نکاه میکنم به زندگی... ^_^
شما دخترا چرا اینجوری هستین!!