هُرمِ زِمِستان

آرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!

پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۰۶ ق.ظ

کجایی؟

نگرانتم...

درواقع نگرانتیم...

آخرین حرفایی که زدی همینجوری هِی داره یادم میاد و...

کم کم دارم خیلی زیاد میترسم...

یه حسی شبیه سیاهچاله...

بیا نجاتم بده از این حس...

۴ ۰
چیشده مگه:(

اتفاقی براشون افتاده
مشکل همینه ک نمیدونم اتفاقی افتاده یا ن!
میترسم...من آخرین نفری بودم ک باش حرفیدم...
((((:

فدااااااااااات...
یکی از دوستام گم شده :(

من سه ساعته دارم ول میچرخم توو بیان...چرا ج کامنتمو ندادی بفهمم هستی لاقل...حوصلم سرید :(
ساعت ۱۲ شب چرا داد میزنی
ینی تا این حد عمیق هیچ کس تالا بام همدردی نکرده بود! :|
تو چرا بیداری این موقعِ وقت؟
اخ ببخشید جووونی...
خونه نبودم البت هنوزم نیستم....
من همیشه حواسم بهت هست...
گاهی نمی تونم حرف بزنم ببخشید😍
بوووووس
ن باو...این چ حرفیه...شما خیلی هم لطف دارین ک قدم بر محدوده ی مقدس ما میگذارین!
فدااااااات...^&^
نترس ان شاءالله چیزی نشده
خدا کنه...
آرام کیست و چرا ؟
+ داشتم داشتم هیچی هیچی وللش
آرام دوستم است و زیرا!
+داشتی چی؟ زووووووود بگو تا...
واو....محدوده ی مقدس 0_0
خخخخ عالی گفتی
یاسی خیلی ماهی(((:
قربانت ^_^
نصف شبی شادروان گشتی
میدانم(شکلک عینک دار) :دی
همون علامت سوال ایا ؟
من شب های تابستون تا ساعت ۲ شب بیدارم ، بازی میکنم
علامت سوال دوست عزیزِ ماست...
ولی یکی دیگه بود...خدارو شکر پیدا شد :)
خوج بحالت...منم میخاااااام (گریه)
ان شاءالله بر میگرده 
برگشت :)
یاسییییییییییییییییی..... سلاااااااام جون دلم فدات شم خوبم من نگران نباش بابا بادنجونم دیگه مگه نمیدونی^_^ نیگا کنا پست گذاشته واسه آرامه خل^_^ الان من هم ناراحتم که نگرانت کردم فدای چشات__ هم خوشحالم که به یادم بودی و نگرانم __ هم خجالت کشیدم همه فهمیدن من گم شدم...o_O خب حالا جدی شم...یاسمنم یه مدتی به خودم استراحت دادم ..با خودم خلوت کردم و حسابمو با خودمو زندگیمو این روزگار صاف کردم...یه خونه تکونیه اساسی واسه دل و ذهنم کردم و الان دیگه خوبم جون دلم...پر از امید و شور ژندگی برگشتم...اصن وبتو باز کردم پستتو دیدم نمیدونی چه حالی شدم الان نمیدونم دیگه چی بگم...یه عاااااااالمه ببخشید که نگرانت کردم ..و یه عاااااااالمه مرسی که نگرانم شدی *-* هیونگت خیلی خیلی خیلی یه عالمه دوست داره*-*
فدات عزیزم...نگرانت بودم خو! (خجالت)
خوشحالم ک حالت بهتره عزیزم ^_^
نیگا چه دلامون راهشونو به هم پیدا کردن! انگاری صداتو شنیده بودم که اومدم!*-* الان متعجبم!!! چقد خوبه که تو هستی..چقدر خوبه تو رو دارم*-* خیلی خیلی دوست دارم یاسمنم..تا گریه ام نگرفته برم...
فدااااااات...منم میدوستمت ^_^
راستی اگه یه خورده دیر به دیر اومدم نگران نشی جون دلم....یه مسافرت چند روزه میرم ...واسم خوبه...
خوش بگذره عزیزم :)
چی شده یاسی؟!
دوستم حالش خوب نبود...یه سری حرفای نگران کننده ای زد و رفت...
چون دیر برگشت نگرانش شده بودم:)
آرام بانو اومد وب من یاسمن جان! نگران نباش بیا ببین نظراتشو ;)
دیدمش...واسم نظر گذاشته...وقت نکردم جواب بدم...صب یه دقه اومدم و رفتم... :)
سلام ، بازم من دیر رسیدم 
خخخ....بعضیا ک اصلن نرسیدن! :دی
یاسمنا..جون دلم..فدای دلت بشم من شاید قبل از دوستیمون وقتی اون مدلی به آخر میرسیدم فک میکردم دیگه باید تموم بشه...کسی نبود بم امید روزای روشنو بده...اما بعد از حرفایی که بم زدی توی این زمانی که با خودم خلوت کرده بودم خوب به همه چیز فک کردم ..مشکلات توی زندگیه همه هست...حالا هر کسی یه سهمی داره..خب ..سهم منم این شد...اما الان...دیگه تصمیم گرفتم نه خودمو واسه این شرایط سرزنش کنم..نه کم بیارم ..دیگه هم نگرانت نمیکنم رفیقم...دیگه تو رو دارم کجا برم^_^ کلن زیاد حرف میزنم نه؟!؟^_-
آخ اگ بدونی از الان چقد دلتنگت میشم...حلالم کنیاااا...فراموشمم نکن :)
خوشحالم ک خوبی عزیزم...خیلی خوبم ک قبل از رفتنم این حرفارو بم گفتی...ممنونتم^_^
عزیز دلمی یاسمنم *-* کجا میری جون دلم؟
میرم با ودم کنار بیام... :)
خوبی دونگ سنگم؟
فداااات تو خوبی؟
دلتنگم...
خوبم عزیز دلم*-* دلتنگ واس چی قوربون چشات؟
دلتنگ روزای آروم...آدمای آروم...
شادیاشون...خنده هاشون...
خیلی چیزا...
قوربونت بشم من درکت میکنم این دلتنگی فک کنم حالا حالا ها ادامه داشته باشه...مواظب حال دلت باش جون دلم
فلن کمرنگم...
سعی میکنم :)
یاسمنا یه چیزی شده.... این روزا خیلی آرومم نه نگران آینده ام نه دلخور از گذشته و حالم! تا حالا یه همچین حسی نداشتم ..دیگه توی سرم شلوغ نیس ..دیگه فکرای بد و ناامید کننده نمیزنه به سرم..دیگه فراموشی های لحظه ای ندارم...دلم خیلی آرومه..نه دلخوری نه ترس !!! دیگه سخت نمیگیرم واسه کارام دیگه چیزای کوچیکی که قبلنا به خاطرشون خیلی حرص میخوردم نمیتونن اذیتم کنن...خیلی آرومم....به نظرت باید نگرانه این حالم باشم؟؟؟ شایدم نشونه ای از بزرک شدنه نمدونم ...ولی هر چی که هست خیلی دوسش دارم...کاش موندگار باشه...الان دیگه وقتی نفس میکشم توی سینه ام احساس سنگینی نمیکنم...کاش پیشم بودی الان یاسمنم...
حس خوبیه...یه مدت این حسو داشتم...الان هرچقدر میتونی با آرامشت حال کن...امیدوارم همینطوری موندگار باشه برات... :)
یه چیزی میخاستم بگم ک الان نمیگمش...
منم خیلی میخام پیشت باشم الان...(لبخند عمیقی ب صورت آرام میزند و به آرامی اورا در آغوش میگیرد...)
الان بغل منی آرامم...تصورش کن...حس قشنگیه :)
خوبه پس...انگاری تازه متولد شدم^_^ چی بود که الان نمیگی ؟؟؟ الان از فوضولی میمیرمo_O فدای یاسمنم...چه خوبه بغلت^_^ قوربونه لبخندت بشم من^_^
آرام باش آرامم!! چون هرکاری کنی الان نمیگم بت :دی
فدای دلت :)
گریههههههههههههه... پس کی میگی؟
فداااااااات... ^_^
بمانَد! :دی
تا کی؟؟؟ o_Oتا عید!!!
تاااااااا...
یه روزی ! :دی
حداقل بگو در مورد چیست؟
:دی
خدایاااااا... میمیرم تا اون روز از فضولی:|
آرام باش آرامم :)
یاسمناا...یاسینا باز اومد تو رفته بودی!-_- کاش بش نمیگفتم حرفاتو ازت یه خورده چیز شده انگاریo_O
ن!
خوب شد ک گفتی :)
دیدی گفتم یه خورده چیز شده...! نگران نباش :)
فقط بش بگو میدوستمش...همین!
یاسمنا کامنتای پست آخر یاسینا رو بخون ^_^
باشه عزیزم :)
باز داستان میشه ها! خودت بش بگو . ای خداااا چه کنم با این دونگ سنگامo_o
بذا داستان شه!
(اینجانب اندکی عصبانی میباشم)
یا بسم الله !!! چرا عصبانی شدی؟؟؟!!!o_O
بمانَد!
(این واژه خیلی رو اعصابه! ن؟)
چرا بماند خو بوگو دیه:||| از من عصبانی شدی دونگ سنگم عایا؟؟؟!!!o_o
از تو ن!
از اون یکی :|
هنو اون چیزی که میخواستی بگی و نگفتی رو هی بش فک میکنم که چیه!!!°_° حالا بازم یه چیه دیگه هم بماند؟؟؟!!!-_- دیگه میرم گریه کنم...از من ناراحتی و عصبانی؟؟؟!!!-_- یاسمنم '-' فکر دلمو کن چه حالیه ...-_-
ب جون خودم از تو ناراحت نیسم!
عاشقتم هستم :)
از اون یکی ناراحتم ک البته عاشق اونم هستم! :دی
ازم اگه ناراحت بشی بگی برو من باز افسرده میشما! الان بغضم گرفته یاسمنم... من دیگه خیلی قلبم تیکه تیکه شده دیگه نمیتونم اینم تحمل کنم...ازم ناراحتی؟
آراماااا!!
خوبی؟؟ آخه کی گفته من از تو ناراحتم؟؟
کی میری وب اون یکی هیونگ؟
خیلی ترسیدم یاسمنم-_- منم خیلی دوست دارم ...هر وقت تو بگی
الان بریم؟
بوگوش دیگه ... موگویی؟؟؟
هنوز جواب نداده؟
کی؟ یاسینا؟
اوهوم :(
نه-_- قبل از اون بحثا گفته بود که 3شنبه میاد اما الان گفت چند روز میره استراحت تا آروم شه...نمدونم کی میاد...کاش سه شنبه بیاد...زودی برگرده...-_-
:(
یاسمنم ... هیچ راه ارتباطیه دیگه ای باش نداری؟
دارم...ولی الان بش دسترسی ندارم...به خاطر بستن یکی از همین راهای ارتباطی هم خیلی ازش دلخورم... :(
دلخور نباش فدای چشات... یعنی حالش واقعنی اینقدر بده..یا از دست ما اینقد ناراحته که!-_-
ای خدااااا...کسی از دست تو ناراحت نیست آرامم :)
تو چرا انقد عذاب وجدانی آخه؟؟
آخه بحث از اونجایی شروع شد که من حرفاتو به یاسینا میگفتم ...بعد ناراحت شد که چرا خودت نمیای بش بگی...بعد بحث شروع شد..بزرگ شد..قهر شد...-_-
ن بابا!!
مشکل بزرگ چیه؟؟
هیچی نمیتونه جدامون کنه...هیچی...جز مرگ... :)
تو هم نگران نباش...هردو مون به زمان نیاز داریم :)
همش دعا میکنم زیاد طول نکشه ...یاسینا زود بیاد ..حرف بزنین ..همه چی حل شه...خیالم راحت شه و...-_-
قربونت برم آرامم :)
آرامااا...دوستم میخاد بات آشنا شه :)
آرام زهرا
زهرا آرام
:دی
ب هم معرفیتون کردم :)
خوشحال شدم از آشنایی بات زهرا جان^_^ امان از یاسمنا با این کاراش و حرفاش^_^ تو اوج غمم که باشما کاری میکنی از ته دل بخندم...چقد خوبه که هستی...درست به وقتش اومدی تو زندگیم^_^
فدااااااااااااای خنده هات ^_^
زهرا بانو!!
یاد بگیر چجوری با یه خانوم متشخص میحرفن!! خخخ
زهرا توو پست آخرمه راستی :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">