رفتن...!
چهارشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۱۵ ق.ظ
واژه ی غریبیست...
که در آغوش قربت ، غریبه می شوی...!
که در اوج اعتماد ، به دنائت خیانت دچار می شوی...!
که در انتهای عشق... به سرآغاز تنفری عظیم فرو می روی
که زندانیِ اختیاری اجباری می شوی...
که مجبور می شوی با لبخندی سبز ، از تمام خط قرمزهایت بگذری...
برای رسیدن به آزادیِ آرامی که در حصار تنهایی نهفته است...
و مرگ ، غریبه ای گرم ، آشنا و تنها... در آغوش می گیرد تمام تن های تنها را...
و در پرتوی لبخند آرامَش ، تمام وجودت یخ می زند...!
+طرح از وبلاگ mr-ycn.mihanblog.com