هُرمِ زِمِستان

باور نمیکنم!

دوشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۴۶ ب.ظ

تو خودتی؟؟

اون همه تظاهر لازم بود واقن؟؟

نمیشد ب خودم بگی؟؟

دیگه شکست عزیزم!! بدجوری شکست...

اعتمادم...امیدم...باورام...

با همه آره با منم... هعی...

دیه آبیه ک ریخته!! نمیشه کاریش کرد...

فقد کاش یه ذره هوای دلمو داشتی!!

تحمل این ک تو هم اضافه شدی ب آدمایی ک باس تحملشون کنم واقن سخته!!

میبخشمت... و هنوزم دوستت دارم...

ولی فراموش نمیکنم...هیچ وقت!


+دارم گریه میکنم...میدونم ارزش اشکامو نداری! :)

۳ ۰
جون دلم چی شده؟؟؟!!! خودتو ناراحت نکن فدات...=_= آخه چی شده!!!؟؟؟
از شدت فشار عصبی ب زور آب قند سرپا موندم...کلی هم گریه کردم!!
دیروز کلن هیچی نخوردم!!
این آدم مزخرف هم رف رو اعصابم...خلاصه دیروز وختی واس یاسین میکامنتیدم داشتم گریه میکردم...با شماها ک حرفیدم یه کم حالم بهترید! :)
گریه چرا؟! :(
مخاطب پست قبلی و این پستم یه نفره!!
ببین آدما در عرض چند ساعت چقدرر عوض میشن!
یه مقدار انگار عصبانی ای یاسمن :| از عصبانی گذشته احساس میکنم میخوای خر خره طرفو بجویی! البته بجو...خواستی منم باهات میجوم :)
ای تف توو شکستن اعتماد! دیگه برنمیگرده به سابقش...یه ضربه مهلکه :(
بله بسی عصبانی بودم...
ولی همه ی عصبانیتمو ریختم تو همون لیوان آب قند!!
رف پی کارش! :دی
البته محبت و اعتمادمم ریختم توش!!
قلبم خالی شد! راحت شدم!
من مث تو زورم زیاد نی! فیزیکی کاری ازم بر نمیاد ولی طرفو شیمیایی توو قلبم کشتم!!
منم زورم خیلی زیاد نیستا ولی روم زیاده D:
ببین جدیدا منم اینطوری شدم! شیمیایی و فیزیکی با هم میکشم :|||
تازگیا شیمیایی کشته میشن همه :|||
نمیدونم والا...
شیمیایی منظورت با اسیده؟؟
یا همون شیمیایی خودمونه؟؟ :دی
راجب روی جنابالی ک ترجیح میدم سکوت کنم! :دی
خب خدا رو شکر که بهتر شدی جون دلم...سخت نگیر...این اتفاقای تلخ ..این شکستگیه اعتماد و اینا...خیلی سخته و قلب آدمو بد جوری میسوزونه ولی گاهی لازمه تا ما رو از خواب بیدار کنه... خودتم دیگه ناراحت نکن ، فدای چشات ، دیگه اینقدر هم گریه نکن...دیگ به دیگ میگه ها^_^
دیگ!!؟؟ خخخ
تو هم هم! ^_^
(توضی : منظور از جمله ی بالا اینه ک خودتم ب توصیه هایی ک میکنی عمل کن عزیزم! :) )
من واقعا با حرف آرام بانو موافقم...گاهی لازمه تا ما رو از خواب بیدار کنه...درسته تصور قشنگی که داشتی نابود میشه ولی حداقلش با حقیقت رو به رو میشی و ضربه بدتری نمیخوری...جلو ضررو از هر جا بگیری منفعته...
و اینکه در جواب حرف خودت، منظورم همون شیمیایی خودمون بود خخخخ اون اسید هم میشه...همش باهم دیگه D:
واویلا!!
همش باهم دیگه!!؟ o_O
کاش اصن نمیومدن این آدما!! ک حالا بخان برن!!
یا کاش حالا ک تصمیم دارن برن خاطره هاشونم ببرن!!
ولی حس میکنم اگ خاطره هارو ببرن یه کم زندگی بی مزه میشه!! :دی
فدات شم ...من اگه بلد بودم به حرفای خودم عمل کنم که افسردگی و بی اعتمادی نمیگرفتم^_^ من فقط لالایی بلدم وگرنه خواب ندارم که^_^
بیا خودم برات لالایی بخونم! ^_^
میخای بیا بخلم بخاب :)
باشه...ولی من لالایی رو بیشتر از خواب دوست دارما ! تا صب 4 تا چشم و گوشم بازه به لالاییت گوش میدم فقط!o_O خسته نمیشی؟^_^
اصلن خسته نمیشم!! :)
من مقام اول لالایی خوانی رو آوردم توو استان!!
همه کَف کرده بودن!! تو هم کیف میکنی عجقم! ^_^
آورین یاسینا...درسته*-* گاهی باید شکست تا کامل شد...کسی نیاد منو بزنه ها...این فقط نظر منه! واسه خودم گفتما!o_O
با شکستن کامل نمیشیم...
فقد یه چیزایی رو میکوبیم از نو میسازیم...
این کامل شدن نی!! عوض شدنه...!
یاسمنااااا 
هیونگ داره راست میگه...آدم هی کاملتر میشه چون تجربه هات بیشتر میشه، ولی درعین کامل شدن چون مسیرت تغییر میکنه و از تجربه هات استفاده میکنی عوض هم میشی D:
ینی درواقع ترکیب نظرات جفتتون درسته!

هیونگ اعظم میخاد نظرشو غالب کنه! (شیطان!)
باچه... نظر جفتمون باهم! ^_^
آورین..آورین*-* لالایی خونه نامبر وانه خودمی تووووو*-*
ما اینیم دیه! :دی
بیا ....خوبه گفتم این نظر منه فقط..کسی منو نزنه هااا!!!^_^ من وقتی میشکنم! هیییع... یعنی منو میشکنن! بعد از 40 ام قلبم...حس میکنم چیزای جدیدی یاد گرفتم و کاملتر شدم! ولی عوض نمیشم! من همون خودم باقی میمونم! شاید چون دیگه اون نیست روش زندگیم یا کارای روزانه و اینا عوض بشه ...اما من عوض نمیشم! ...هییییع ...حالا بتز بیا منو بزن خوووو^_^
ن باو!!
چرا بزنم؟؟ بچه ک زدن نداره! (شوخی!)
منظورم از عوض شدن این نی ک کلن شخصیت عوض میشه!!(البته در موارد شدیدش این اتفاقم میوفته) منظورم اینه ک یه چیزایی توو وجود آدم تغییر میکنه...حس...اعتقاد...اعتماد...هرچی!
باشه اصن حرف یاسینا قبول ..نظر دوتامون..خوبه دیگه؟! ^_^
حرف یاسیناااااااااااااا؟؟
ب همین راحتی پشت منو خالیدی و طرف داداشتو گرفتی؟؟
من دیه سکوت میکنم! -_-
خو عزیزم بیبین الان رگ دیوونگیت گرفته ها!o_O خو خواستم بگم که منم مث یاسینا قبول دارم نظر دوتامون درسته دیگه! یا خدا دوستم ، رفیقم...*-* من بمیرم ، از تو اگه دوباره دست بکشم*-*
شوخیدم باو!!
الان رگ کرمولی و مردم آزاریم فعال شده!! :دی
فمستم!! غمت نباشه دااش! :دی
که اینطور ! باشه طوری نیست...دیوونه ها مث همن! همدیگه رو درک میکنن..*-*
خخخ
الان درکم میکنی؟؟
پ ازم ناراحت نشو هیچ وخ!! باچه؟؟ :دی
یاسمنااااآ...آخه من کی ناراحت شدم ازت؟! من از دست هیچ کسی ناراحت نمیشم ، حتی اگه منو خیلی برنجونه. ..تو که دوستمی...اصن حتی به ناراحت شدن از شما فکرم نمیکنم*-* من از دست کسایی که دوسشون دارم هیچ وقت ناراحت نمیشم...قول*-*
فدای تو...هیونگ خودمی! ^_^
خدا نکنه جون دلم*-*تو هم دونگ سنگ خل و دوست داشتنیه خودمی^_^
^&^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">