هُرمِ زِمِستان

ناگاه...

سه شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۵۶ ب.ظ

همان لحظه ها که پا به تنهایی ام میگذاری...
همان لحظه ها که در نگاه ماه ، چشمان تو را میجویم...
همان شبها که بی آن که بدانم ، مرا در آغوش میگیری...
اندک اندک رویاهایم با تو شکل می گیرند
اندک اندک پا میگذاری به زندگی ام
و اندک اندک تمام وجودم را تسخیر میکنی!
بی آن که بدانی ، بی آن که بدانم...
ناگاه...
تمامِ من ، تو می شود...!
۳ ۰
من فدای این "من"
عاقاااا من را احساساتی ننما! دگرگان می شوم! 
داوووغونم کردیووو!!!‌
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
لاولیِ کی بودی؟؟
میسی میسی😍😍😍
احساساتی کی بودی تو!!؟؟☺☺
احساساتی شدنتم خطرنا که!😁😁
چقد خوشگله این متن *-* عکس هم عالیییییییی ست... هیییییع از دوران کودکی تا الان رو چمن اینجوری نبودم -_- اینقد دوست دارم توی یه جاده جنگلی ..وسط جاده دراز بکشم........یه 10 دقیقه....30 دقیقه........... دیگه نیستم فک کنم ماشین رد شد از روم...چرا کسی بم نگفت داره ماشین میاد خووووووo_O
مرسی😊
😂😂😂😂
بسیار زیبا... مخصوصا جمله آخر!!
^_^
😊😊😊
!!به به خیلی عالی
^_^
😊😊😊
فازت غمگین خالصه ، ایولا
کلن زیاد فاز ب فاز میشم :دی
انواع مختلف غمگینی...
شادی غمگین!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">