آدم بَده...
جمعه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۵۱ ق.ظ
دلم میخاس میتونستم همه ی آدم بَده های زندگیتو از ذهنت پاک کنم...
بغلت کنم و نذارم به هیچ چیز بدی فکر کنی...
واست از رویاهای قشنگی که دارم حرف بزنم...
هرکاری که لازمه انجام بدم تا تو فقط لبخند بزنی...
اما...
میترسم...
میترسم از اون چیزایی که بِهِم نمیگی...
میترسم بدون این که بدونم توو زندگیت کمرنگ شده باشم...
چرا الان که باید باشی نیستی؟؟
یه جا نوشته بود "اگه یه نفر توو لحظه هایی که باید کنارتون باشه ، نبود...دیگه نخواین که هیچ وقت باشه...!"
اما من میخوام تو باشی... حتی اگه فقد توو خوشحالیام باشی...
حتی اگه باعث گریه های شبونه م باشی...
تو... فقط... باش!
+ینی میشه یه روز بشنومت؟؟ هه! فکرشم نمیکردم اینطوری بشم!!
هعی...
این روزام میگذره بلخره...